کدام یک از ما امروز جای رهبری عربی با ویژگیهای رییسجمهور دربند مصر محمد مرسی، -خداوند از دست کودتاگران رهایش کند- را خالی نمیداند؟ آنهم در شرایطی که همەی رژیمهای عربی از اقیانوس تا خلیج فارس نسبت به جنایت جنایتکاران صهیونیستی در غزه و فلسطین سکوت حمایتآمیزی از خود بروز دادهاند؟
کیست و کجاست آن رییسجمهور یا پادشاه عربی که نخستوزیرش را در گرماگرم بمبارانهای صهیونیستها به غزه بفرستد تا با مردم آنجا که مظلومانه از آنان خون میچکد اعلام حمایت و همدردی کند؟
کدام رییسجمهور عرب امروز قادر و حاضر است در حضور مردم کشورش خطاب به اسرائیلیهای خونآشام بگوید: غزه نسبت به امنیت ملی کشورش خط قرمز به شمار میآید؟
هرچند اختلاف نظر ما با رییسجمهور ربوده شدەی مصر فراوان بوده و میزان کینەی ایدئولوژیکی ما نسبت به جنبش متبوعش «اخوان المسلمین» بالا باشد، و علیرغم همەی آن اشتباهاتی که به منظور توجیه کودتای نظامی، در صدد تراشیدن و چسپاندن آن به مرسی و اخوان بوده و هستیم، باز نمیتوانیم منکر قدرت و اقدام فوری محمد مرسی و حزبش در جلوگیری از کشتار عمومی مردم غزه توسط ددمنشان اسرائیلی باشیم، کشتارگاهی که در سال ۲۰۱۲ میلادی در آستانەی شکلگیری بود.
آری، مرسی به عنوان نخستین رییسجمهور منتخب عرب از طریق انتخابات آزاد و دموکراتیک در برابر جنایتهای رژیم اشغالگر همچون شخصی که از سرکوب مردم غزه لذت میبرد، ظاهر نشد، همچنانکه در مقابل قدرت و غرور اسرائیلیها ناتوان و زبون ظاهر نشد علاوه بر اینکه نگران عکسالعمل احتمالی آن رژیم نامشروع نیز نبود، بنا براین نخستوزیرش(هشام قندیل) را بدون هماهنگی و کسب اجازه از جنایتکاران و در اوج بمبارانها، به غزه فرستاد تا از نزدیک و شخصاً با قربانیان آنجا و به نمایندگی از مردم مصر همدردی کند.
مرسی به ارسال ماشینهای حامل مواد غذایی و دارویی به غزه اکتفا نکرد، بلکه دستور داد، دومین شخصیت سیاسی کشور به آنجا رفته و در میان مردم قرار گیرد و از نزدیک، همەی جنایتها و خیانتها را با چشمان خود مشاهده نماید.
هفتەی پیش مجلەی «واشنگتن پست» آمریکایی، نقش به یاد ماندنی رییسجمهور ربوده شدەی مصر در حوادث ۲۰۱۲ را یادآور شد و آن را «شبیه الهام» قلمداد نمود.
این مجلە در ادامه اینگونه از ضررهای کودتا علیه مرسی منتخب پرده برداشت و ابراز تأسف میکند: به سختی میتوان منکر این شد که با کودتای نظامی علیه مرسی، جرقههای امید نسبت در خاورمیانه به شدت فروکش نموده است و اکنون نیز نمیدانیم چگونه میتوان آن ضررهای جبرانناپذیر را تلافی نمود؟
در سال ۲۰۱۲ زمانی که اسرائیل به بمباران هوایی و دریایی مردم بیدفاع غزه میپرداخت و مبارزان فلسطینی نیز به شلیک موشک به سوی شهرهای اسرائیل میپرداختند، موضع مقتدرانه و برحق محمد مرسی باعث شد که آن جنگ بیش از ۱ هفته به طول نینجامد، هرچند در این تجاوز اسرائیلیها به غزه ۱۷۷ نفر شهید شده که ۲۷ نفر از آنان را کودک و نوزاد تشکیل میدادند علاوه بر صدها زخمی و مصدوم دیگر. البته – بنا به منابع عبری- ۶ نفر اسرائیلی نیز کشته شدند.
آن روز میانجیگری نخستین دولت اسلامی منتخب، میان اسرائیل و حماس که هیچکدام به یکدیگر اعتراف نمیکنند، مثمر واقع شد و جنبش حماس از آتشبس مذکور سربلند ظاهر شد که این خود باعث شد جنبش یاد شده تا حدودی از انزوای منطقهای و جهانی حاکم بر آن رهایی یابد.
ولی متأسفانه با کودتای اخیر شرایط کاملاً متفاوت شد به گونهای که روزنامەی «جیروزالیم پوست» اسرائیلی هفتەی گذشته به نقل از «تسیفی میزال» سفیر سابق اسرائیل در مصر نوشت: زمامداران کنونی مصر عجلهای در پایان دادن به یورشهای شبانەروزی اسرائیل بر غزه ندارند؛ چراکه آنان مشتاق و شیفتەی دیدن شکست نهایی جنبشهای مبارز اسلامی در غزه و بویژه حماساند و من گمان نمیکنم مصریها از اینکه اسرائیل، حماس را مورد حمله قرار میدهد، اشک بریزند و محکوم نمودن خجولانەی هجومهای اخیر اسرائیل بر غزه بزرگترین دلیل بر ادعای فوق است؛ علاوه بر عدم اظهار نظر علنی ژنرال سیسی دربارەی حوادث غزه که این خود گویای خیلی از چیزهاست.
تا کنون تعداد قربانیان این جنایت به بیش از ۲۰۰ نفر شهید و بیش از هزار نفر مجروح رسیده که بیشتر آنان را مردم بیدفاع و کودکان تشکیل میدهند.
علیرغم همەی این جنایتها تاکنون اتحادیەی عرب به محکوم نمودن شفاهی یورشها و دعوت از طرفین درگیر جهت حفظ خونسردی و حمایت از آتشبس پیشنهادی مصر اکتفا نموده است، موضعی که بسیار تنفرآمیز است.
دولتهای عربی نیز تنها به ارسال تعدادی هواپیمای حامل کمکهای غذایی به غزه، اکتفا نمودهاند، گویی این دولتها به یاری مردمی میشتابند که با حوادثی طبیعی همچون سونامی دریایی، یا خشکسالی یا زلزله روبرو شده است، و نه مردمی که از یورشهای شبانەروزی دولتی نژادپرست و اشغالگر که در صدد انتقام گرفتن کشته شدن سه شهرکنشین که هنوز نحوەی کشته شدنشان آشکار نشده، مینالند؛ تازه آن رژیم دژخیم بدون هیچ دلیل و برهانی قصاص نژادپرستانهاش را خیلی زود با آتش زدن جوانی ۱۶ ساله و ترور ۹ نفر از مجاهد و بازداشت صدها رهبر و نمایندەی فلسطینی گرفت.
حتی از پارلمانهای عربی فاسد، صوری و غیر منتخب که اغلب به سالنی جهت تأیید و کف زدن برای حاکمان و تأیید تصمیمهایشان مبدل شدهاند، نشنیدهایم که جنایتهای اسرائیل را محکوم نموده باشند. چه عیبی از این بزرگتر که پارلمان دولتی مانند شیلی که هیچ نسبت خاکی، خونی و دینی با فلسطین ندارد به منظور محکوم نمودن کشتار مردم غزه مدت ۱ دقیقه سکوت اختیار کرده تا بدینگونه مراتب تأسف و همدردی خود را با قربانیان تهاجم وحشیانەی اسرائیل به غزه ابراز نماید.
در این میان تنها کشوری که وعده داد قصاص شهدای غزه را از رژیم اشغالگر اسرائیل بگیرد، داغستان بود البته آنهم پس از پایان یافتن جنگش با خوارج، معتزلهها و مرتدین و منافقان و به دیگر تعبیر پس از قیام قیامت باید منتظر بمانیم آیا در میان امت اسلامی کسی قیام خواهد کرد تا از حقوق حقەی مظلومان غزه دفاع کند یا خیر؟
آشکار است کسی که تا آن روز- قیامت - منتظر بماند و دست روی دست بگذارد و کار مثبتی انجام ندهد، باید از خداوند بخواهد که از گناهان و زبونی ما و او چشمپوشی کند. ما مسئولیت چنین سهلانگاریهایی را بر دوش میکشیم.
نظرات